سلسلة مطبوعات ککتاخانة رضا شیاره ۱۱ -

هعروف هه

تارج قندهماری

تفت

حاجی جرد عارف ندهاری

بتصحیح و محشيةً

حاجی سید معین الدين ندوی و دکتور سید اظبرعلی دهلوی

م‌حوم

و بنظر ای امتباز عل عرش

مدیر کتاانة رضا؛ رامپور" هند

هندوستان پرتدگ ورکس رامور

مس<وم

طبع اول

۲ ظ(

فپرست مضامن

دییاچة اسوولنت ! مقدمه در ذکر داردات احوال و صادرات افعال حضرت خاقان اکر معدات کستر مسیده خصال ذکر ولادت باسعادت حضرت پادشاه عالیجاه ظفر لوا" ابو الظفر جلال الدین مد اکبر پادشاه غازی" خلد اه تعالی ماکاپدا! ذکر مقید شدن آن در دریای خلطنت و سروری» و فرستادن یکابل آن دری برج خلافت را واب عکری ۱ گفتار در بیان سپردن حضرت جنت آشیانی کابل را خافان اکبر" و بالفار در آمداتف نواب میرزا کامران بدان کشور گفتاز در بیان جلوس حضرت پادشاه رفیع الکان بر سریر ساطنت مالك هندوستاف» و ذکر بعضی از حالات بجور آمده بعد ازان گفتار در بیان بعضی از محاسن ذات هم‌ایون» و شرح شب از افمال و اختراع و اقرال پادشاه ریع مسکون» بر مقر مملسکت و سریر سلطنت بعنایت ايزد بیچون ذکر جنگ کردن هیموی کافر لمین" و کشته شدن هیمو به تیغ قبر و کین" و مقتول شدن

بمضی از خواتین بی وقار و کین دران حبن تعیین مودن خضر خواجه خان را بدفع امکندر" و «زعت خوردت خان مذکرر ازان سور بدسیر" و آمدن خاقان اکر و گرفتن قلعة مانکوت را از اسکندر مکدر ذکر توجه رایات ظفر تمثال» بدارالاك حضرت دهلی بر سعند استعجال و قفیر یانتن مراج اشرف از برنان بدینان + بدین حال" و ارتفاع دولت بیزرال بامداد مالك اللك ال ذکر فرستادن ادهم خان و پیر مجد خان را بسرکار مالوه و مندو" و فرار تمودن باز ماهر دران روارو" و استبلای باز هادر بمد از بسیار گلك ودو کشته شدن خان اعظظم اتکه خان" و مکافات یانتن ادهم خان همان زمان فرستادن میر مجد خان و پرادران او باستیصال آدم خان ککر» و کشته شدت آدم خان ککر و فرزندات ید اختر گفتار در بیان مراجمت شاه ابو للسای از مدینة مکرمه و بیت اقه ارام" د ذکر آمدتف پگجرات و هند و رنتن یکابل و حکرمت کردن ار د بتی حرادث و وقانم که روی موده دران ایام

۲۷-۷

۳۳

۲۰

۳

۲

نس

11

۹

۷۱

۷۲۴

۲۰ ۳۱

۳۹

۳۷

۳۸

بیان زخم خوردن بندگان حضرت خاقان اکبر» وت یانتن خسرو دادگر» بمد از چند روز دیگر» و رفن حطرت خافان اکبر مجانب مندو مرت دیگر ذکر خروج و طنیان جاعت بدسیر» اعی عل قل دنو و بهادر ی تهور مکدر و توجه "مودن رایات نصرت آیات ظفر پکر مجانب آن جاعت مفسد مفتن پداختر ام گفتار در بیان عزعت فرمودن حضرت خاقان اکر واجب التعظیم" جهت دفع فته و فاد مزا مجد حکم» و مراجمت مودن او بجانب کابل» و انتظام دادن سرکار لاهور بمنایت خداوند جز,ء و کل : تصریح این اشارات و تشخیص این رموزات صورت بای شدن عل قل دی د بادر بی تهرد است» و کشته عدت آن در بداختر» و فرار مودن اسکندر مکدر ۹۰ ذکر در آمدن قلمة چتور مب تخیر" و فتح نمودن آت قلمه از ضرب تیغ و تنگ و تیر» و قتل کردن آن کافران امین را حضرت خافان اکبر جمالگیر» بعنایت ملك قدیر ۳۰۹ ذکر توجه رایات منصور ججانب قلعهٌ رنتهبور؟ و فتح مودن قلعةٌ مذکور* بدوات و ابال*

بتاریغخ دم شوال» و مراجمت مودن خاقان ار جمانگیر* بنفس نفیس از راه اجیر ۱1۰ ذکر ولادت شاه‌زاده سلطات مد سایم میرزا اللقب به مزا شیخو ۳ ذکی توجه حضرت خاقان اکر گرددن سریر» بطریق پیاده رنتن خطة اجمیر" قصد زیارت روضة مقدسة نیش کثی» حطرت خواجه معین الدین چشتی از صفیر و کی ۱۳۳ ذکر ولادت پاسعادت و طوع اختر طلمت مرزا شاه مراد" و بیان دفائع که درین سال سایق اتفاق افتاد ف ذکر هضت خاقان اکبر جمالگیر مانب خطة اجیر مرت رابم" و بیان بعضی از حوادث ف وقالع ۱۳۰ گفتار در بیان مهبانی آصفجاه" و نضارت یانتن منزل فردوس اشاه» از پرتو ماهچ حفرت خاقات ۱ کر سلمان دسیگاه" و اتساط ازتن بساط تشاط بر وجه دگواه ۳۷ گفتار در بیان عمارت داراطلانة آ گره بیمن هت عال نهمت مباتی جمانبانی» و ذکر جمل از بنای آن حصن رنیم. فاخره بمون عنایت حطرت ریانی 1 دکر پنا کردن شهر فتح‌آیاد سیکری» و بیان اساس نهادن پفرمات حطرت خافان اک فریدونفر اسکندری ۱۹ ذکر باز آمدن اسکندر ازبك بدرگه گردون اساس عالگیر» ود عفر عودن جرائم او را حضرت خاقان اک جم‌الگیر بینظیر 9 ذکر عزیعت رایات عالیات حفرت پادشاه نصرت آیات مجانب دلایت گیرات؛ د تج آمودن آن ولایت ببنابت وامپ العطیات؛ و بیان کردث بعضی از حالات و راقمات

4 گفتار در بیان ایلفار نمودن حصرت خاقان اکر به احدآباد گجرات» و کفته شدن مد حسین مزا و اختیار اللك بعنایت نیاض واهب البرکات

۰ گفتار در ییات بمضی از حالات آن سردقتر ارباب دین و درلت؛ و آن سردر و بهتر امل قل و احاب کفایت» و نشستن مرتبة دیگر در مسند وزارت

۱ ذکر خته کردن حضرت بادشاهزاده‌ای عالیان

۳+ گفتار در بیان محاصره و مارب جنود ظفردرود بوالی گور و بگاله اعنی داود مر‌دود مطرود؛ و ذکر نهشت خاقان اکر عاقبت مود و فتح مودن آن ولابت را بمنایت ملك الودود" و کیفیت بعضی از رقائم که درات مال روی مرد

۴ ذکر واقعه و حادهٌ وبا و طاعون و قحط که در کجرات داقع شده در اقتاح این سال* و بیان مسخر شدن قلعه بکر و توابم عل سبیل الامجاز و الاجال

۶ ذکر رفتن خانخانان د جنک کردن دادد" و انهزام یانتن آن خذول مدرد" مد ازان صلح کردن د وقائع که ردی برد

۰ ذکر آمدن تواب سلان شاه مزا از دلابت بدخشان» و استقبال مود حطرت خافان

اکر سلیان مکات

٩‏ ذکر بعضی از قضایای ولایت حاجی‌پرر و ترهوت د بهار" و فرار مردن جنید و اففانان بضرورت و اضطرار

۷ ذکر دقائع گور و بنگاله بمد از فوت خانخانان» و فرستادن خانجپان را محکرمت و دارائی آف

۸ سواد فرمان واجب الاذعان

8 اک فتح عردن بعضی از قلاع دررن سال و بیان قضایای دیگر بر سبیل اجمال

۰ ذکر گرنتن قلعةً رهتاس" و پدست آوردن آت قلمه را بندگان درگاه گردون اساس* و عزعت مودن جناب مظفر نشان بدفع بقیه افانان" و کشته شدن و اسیر گرنتن ایشان دران بورش بیحد و قیاس

۱ طلب مودن آصف خان را به پایة سریر خلافت» و آفویض فرمودن مور دکاات برای و ردیت دزیر ی شبه و نظیر صاحب کفایت» و بمضی دانع 1 ساج شده دران حالت

۲ ذکر سیر فرمودن و شکار کردن حضرت خاقان اکبر بسرکار پنجاب و نت عودن بعط از خوائين قلعة کلمیر و قلعة ابدر را درین سال بعنایت ملك وهاب

ی

۳ 4 گفتار در بیان ارسال نذورات و خیرات حضرت عالیمقام صاحب احتشام" مصحوب قیجة الا کابر سلطان خواجه را یه ببت اه الحرام" و مد ترمة حضرت رسول علیه اسلام

۱۷

۱۸۳

۱۸

۱۸۷

۷

۳۳ ۳۹

۳۳۶

ار

بیان عمارت مسجد جامع فتجور سیکری» در زمان خجسته نشان آن ممر سپپر دوات و سروری ۲۳۹

۳:۱

16

۳99 ۲ گ ن را ۲ مهد علبا از دار الساطتة کابل" و آدرون مقصود جرهری میرزا مظفن حسین را ذکر م‌اجعت ِ

حواشی

فهرست اشخاص و اقوام فهرست مقامات

فهرست انساب

۲۳:۹

و

دیاب سح 4

یک از ماخذ میم تاریضی کر در عبد جلال الدین ابر الظفر مجد | کبر شاه تیموری گورگای بادشاه هندوستان تایف شده» و پاره ازان ما رسیده است؛

کتای است نادر و کاب کر تاليف حاجی مد عارف قندهاری می باشد, و بار خستین باسم تارخ اکیری خدمت علبای تاریعز ناکین ام قواقاب عبد این بادشاه بزرگ آفاز شأة ثانیة هند پشیار میرود - چندین عبا و حکاو ادبا و شمرا نه تها از اطراف این علکت طریل و عریض مك با شده. بلکه از افخانستان و ایران و توران, حی از عراق و شام و حجاز ۵, بهند آمده. و از پور افکار دوشن و طبائع ستیر شان اذمان. باشندگان ان بلاد جنت نشان را رشك مهر و ماه ساخته اند

مورخین این عبد؛ احوال و وقانع اکبر و خاندان بزرگش را بتفصیل بیان کرده, و درن خصوص چندین کتابهای بزرگ و کوچك تالیف کرده اند - ابا آچه ما در دست داریم» از حبث زمان تالیف بقرار ذیل اس :

۱- قاس الآثر میر علاء الدوله قرویی» سال ۱۵۷۳:۹۸۱-

۲- ارخ الفی ملا احد تتوی وغیرهء سال ۱0۸۸-۹:۹۹۷-

۳- تذکرة همایون و اکر بایزد یات سال ۱04۱:444-

ء - طقات اکری نظام الدن احد مخشی؛ سال ۱04۳-۵:۱۰۰۲-

ه - متخب التواریخ عبدالقادر دایونی سال ۱۵40-1:۱۰۰6-

- اک نامه ابو الفضل, همان سال تالیف بدانونی‎ - ٩

تارخخ قندهاری ۰ بط ۳

۷- تارخ حتی شاه عبدالق محدث دهلوی؛ سال ۱۵۹۹-۷:۱۰۰۵ -

هن ابراهیبی فرشته» سال ۱۹۰۹:۱۰۱۵ - چون قندهاری در ان تالف از مقطع قاس الآثر که مشتمل است رف راتتا عرد بایر و همابون و اکر» اخذ و اقتباس کرده است» و تارسان دیگر که ازیشان ذکری دفه. هیچ کفت که ان ریخ نادر و کباب باستثنای نفاس؛ ۱ ۱ کر از احوال سلطنت اکری بحث م‌کند -

احال و اشارتی تکرده. می توان

از همه کتب تاریضية_ عبد

اکیر مقدم؛ و دوعین کتابستی

5 ا-مرآ رت ۹ ۲ ۰ ازن جت هايتة آ ده که مورد توجه و اهر التفات مورا و ازن < 1 ۲ ث

پید قرار یابد - 5 بدختانه جز مورخ فرشته و عدالباتی نباوندی ریخ تگاران آینده در ی( 7 ۱ 7 ۱

مرلنات. شان ازد نام پرده - لازیب که مولوی غلام نامط و منشی سروپ‌چند

انگلیسی الیت ( 131۲۲02 :15 ) (۲۷۲:۹)

ز کتا که بظر. اینان هم تارخ رماری را خود ندیده؛ بلکه بواسطةٌ کتایي دیگر (4 بش

توان شد) پیضی از مطالبش را فقل کرده اند -

ان جانب غبر از فرشته نمی و

اوترا ناد مکنند» ول بقول مودخ

مخطو طه ازی يف گران ارز در کتاخانة رضاء رام‌بود؛ محفوظ بوده - ۲ اقتضا مکرد که آن را بعد ‏ تصحیح شایسته و عع بندگان اعل حضرت نواب رام‌پود؛

سید معین الدین ندوی ‏ مرحوم که

قدامت زمان تالف و ندرت لسخه

تشه بایسته اپ رسانده شود -

دام اتبالیم. کار تصحیح و حشیه ه حاجی 4

۱ و تاضانةٌ رض ۵ ده

ان زمان تالف فبرست خطات فارسی کتاضانة رضا مشغول و

درا د با لا / ۱ ۱

تفر بسن شد - مشارّ البه با کال دقت نظر کاد مفوض را بانجام دسانید. و

9 اعل کتاخانه بودند؛

تگران حواث را لفرمودة یناب سید او مد جوم که راد سی د. ۰

بانگلیسی نوشت -

بای بخ

بش اوق کاب طبع شود, دریافت رسید که زسخة دیگر ازین

عارخ در .کتابفاث دانشگاه کمبرج (اتگلنتانی ) عفوظ است - عکس

فووگرانة آن را از میتمم کتاانة مذکور خواستار شدم - چون نس عکس مارسید» دیده شد که دارای تصحح و تخیر و تبدیل خود مولف است - و این وصفی است که نزد محققین بسار گران بها و جالب توجه ی‌باشد - ول درین اشا مصحح از رایپور ه پتته (بمار) رفت. و کار مقابله با نس کمرج به دکتور سید اظبر علل مرحوم؛ استاد داشگاه دهل, و این جانب مفوض شد - دکتور مر‌حوم بعیدة خود گرهتند که حواشی سابق را بفارسی ترجه کند. و مطالب و حوالهجات تازه را بر نوشتة حاجی صاحب مرحوم بیفزایند - چون کتاب بصورت نو و شکل جدد مرتب و مپیا شد. هندوستان دچار صدمات میاسی و اقتصادی جنگ بزرگ دوم بوده, و ازين رو کار طباعی شحبز تاخیر افتاد -

پید آزادی هندوستان که ایالتهای نوابان و راجگان این دیار حکومت هند انضيام یافت. اعلی حضرت نواب رام‌پور, دام اقبالیم» کنتایضانه را وقف فرمودند» و عنان صدرات ملس منتظمة وقف را دست خود داشتند - نیج" هیثت پیشین اين خزانة کتب رو بفیر نماده مائل پبترقی گشت . بمد چندی از اعل حشرت صدر ملس منتظمة وقف پاین بندُ هیچمدان اشارت رفت کر نس را که برای طبع مپیا شده. باز با هر دو نسخة خطی مقابله کم و مطالبی را ک در کتایای نو چاپ شده یام بر حواشی مابقه یفرام -

۱ چون مصحح ثانی بعد لقسم هند بکراچی رفته همان جا فوت شده بود این جانب

چی تها تسیل اس عالی برخاسم» و مد سعی بسیار و جید طویل از عدهٌ تصحیح

متن و تخیر و تبدیل مناسب در حواشی و بحث از احرال مولف و تارخ

تارخ قندهاری

تالیف کنتاب و کیفیت نس رامپور و کبرج تا مد استطاعت خود برآمدم -

ایدوارم که «ورخان هند و معارف پروران دیگر دیار خللی که در متن و .حواشی بباندهبر گوشش ناعام. این جانب حول بفرمایند. و صوای که به بینند» از مصیحدین مر‌حوم بشیارنده» و در حق ما همه عفر و درگزر را از مخشاایندة ضخیرایشگر خواستار بشوند -

در آخر ی‌خوام خدمت بندگان اعل حضرت تواب رام‌پود؛ دام اقبالیم» بصمي قلب مدیهٌ تشکر و امتنان پیشکش بکم که دون توجه عالی آن والاتبار بللدآستان نمی نوانسم از عبده این کار بررگ برآم - و نز کارکنان هندوستان پرتتگ ورکس رامپود دا سپاس گزارم که در صعت و حسن طباعت کتاب

میج کك را دریغ نداشتند -

کاضانهٌ رضا - راپور امتیاز عل عرشی

۰ جولای ۱۹۱۲ع مدیر کتانه

هو احوال قتدهاری 42-

با این که قندهاری تارعض بزرگ نوشته. و کنتابش تا زمان فرشته در دست مورخین هم بودهه تذکره نویسان مابند در ی" جسس احوالش نشده اد - از آنچه خودش در کتاب حاضر وشته گذاشته است. معلوم «یشود کر

تامش ید اعارف (۲) و زادومش ندهار بوده )۳( و سعادت زبارت حرمین شریفین را هم ثاثل شده بود -

بایزد پیات او را باس

۱ ازو نام برده؛ هرجا حاجی مد تندهاری وشته است"- عبدالباق ماوندی

حاجی عارف ذکر کرده"- و فرشته که چند جا

چپار جا ناش را آورده, و دو جا عارف مد قندهاری" و در دو جای دیگر مد عارف قندهاری تکاشته -

چورت فرشته هیچ جا لفظ «عارف» را جزرو اسش قرار نداده. ی وان حدس زد که عارف جزی نامش نبوده» و مستبعد نیست که تخلس بوده باشد -

از مبلغ علیش چیزی بطرر قطع می وان کفت . اما از عبارات عربه 6 در خرن مطالب و ماح متفه آورده. هویداست که از آفسیر و حدیث و ادب مرة میداشت - و چون اشعار فارس شعرای پیشین دا هم لقل می کند» می توان فیمید که ادییات فارسی را نیز مطالعه کرده -

در باب علاقه اش به رم خان خودش میگود که «مولف این تاریخ دران اوقات (یمی وقی که پپرم خان در پتن بقتل رسید)/ اور «طلاومبت. ز: بندگی واب خان سعید بوده»*- ۱

ان ملازمت چه نوعبت داشت؛ مولف بصراحتش نبرداخته - اما نهاوندی تذکرة هرایون و اک ۱۸5 - (۲) گلشن ابراهیمی ۴۵/۱ ۲۲۷ ۳۰۰۲۱۳۲ ۳۰۷ و ۳۰۱/۲ 2۳۱۱ (۲) من رحبی ۷۸/۱ ۲ - (؛) ایضاً ۸۱/۲ - (۰) تارخ قندهاری ٩4‏ -

تاریخ قندهاری ۱۲

ار را «مير سامان عاخانان مرحوم» وشته است -

قتدهاری این م نگفته که سلسلا ملازمتش تا چه مدت دراژ که - کر بتول باوندی «مدتها در ساك ملازمان آن خانخانان سعید شهید بود» " ِ

نسبت به آغاز ملازمتش جز ان نمی توان کشت که زمای که برم خان حام قندهار بوده» قندهاری دست دامن قو لین زده, و تا زمان قتل او باو پیو سته است - وقتی که خانخانان در کپایت بقتل رسد؛ و اردویش را بیام و کال تاراج کردند, قندهاری «هبراه ولد خان مشار البه باحدآباد که پای تخت مان گمرانسته توه. نود -چرزن. هه داجة طوف حربیت: شربفبه

داشت .... لاجرم از گبایت یکنتی نشسته. احرام لا امای بسته متوجه جده

شد - ...۰ لس از چند روزی باد حالف وزنده» بستة دام ایام و یال و خسته سرام چرخ دولاف باکت ده مانته اوز ماه سر گزدانت و حران

در ورطةٌ هاثل و دریای ی ساحل بادم که اه از فرط نام‌ادی شرطً طالع موافق آمده... سفیة آرزو را جانب هرموز انداخته, سبب جات نام‌ادان گشت - ...و سمادنی حقیقی ساعدت کرده, از راه خشکی شرف حج و زبارت اعه و م‌اقد مشاخ عاله از راه لاد و بصره و بذداد و شام بقافلةٌ حاج شای هبراه شده, پآن سعادت عظبی که عبارت از زیادت حرمیت (لشریفین است. فامز گردید» "-

مولف ازن سفر سعادت اثر کی مراجمت کرد» و پس از برگشتن بهند اول بسلك ملازمت کدام امیری از ام‌ای اکرشای مسلك شده, و در کدام سال با مظفر خان تربتی یوست» درد هیچ يك از مصادر موجوده محفوظ نیست - ابا خود مولف می گوید کر «ان بیچارة کته ...در سلك خادمان آجناب

)۱( مار رخیمی ٩۲/۱‏ 2 ۱/۲ (۲) اتاً ب/ب -‏ (۳) ادخ قندهاری 14 ۰ ۰1۵

ِِ

۳ دیاچة مصحح

(نظفرخان) از بماد و آن حدود آمده بوده"- و مطابق بان مولف» مظفر خان در سال ۵٩۸۲‏ (ع۱۰۷ع) در مار در صدد دفع افنانان بوده - لمذا باید تعلق مولف با او پیش ازن زمان بوده باشد -

باعث بر این علاقهمندی خواجه تاش بودن هر دواست؛ چه مظفر خان دوان بوتاث بدم خان و قتدماری میرسابای آن امیر پاتدبیر بود - و بابد هردو دران عبد يك دل و يك زان بوده باشند -

در جادی آلاخره سنه ۵۹۸۵ (۱6۷۷ع) که مظفر خات حسب طلب اکر شاه بآگره آمده مولف نیز در رکایش بود - سپس ازو «رخصت گرفته, چند روزی محروم از سعادت دیدار شده باز مانده - ناب بنده نوازی فرموده؛ بنات نامه نای سرافراز کرده, اظبار طلب کردند - و ان پنده پنابر اس لاذم الاتباع قدم از سر ساخته عازم شده. در واحی حضرت دهلی پشرف ملازت مشرف شد» -

تندهاری از آگره رخصت گرفنه + کجا رفت از کتاب حاضر بوضوح نمی پیوندد - اما پید پرای دیدار اهل و عيالش بوطن شود رفته و زود برگشته باشد - زرا ک ما او را در همین سال همراه مظفرخان در اجودهن ی یینم» و بتول خودش در اوائل رم سنه ۰۹۸۰ (۱۰۷۸ع) «یل ازان که بندگان حدرت غاتان ا کی پزیارت مرقد حضرت قطب وحید شیخ فرید قدس ب عقت شود که مولف اوراق که در اردوی ظفر قرین مره بوده بدوات پای بوس مفتخر و سرافراز شده, عنصب دیوالی سرکار پنجاب ممرای

. مخدوم اللك مولانا عبدالقه مقرر فرمودند» لکی مولف بسیی که اظبازش مناسب نه بنداشته» و آن را «ی سبی» گفته «دازر استعفا جسته» بةناعت قرار داده؛ و بدرویشی قبام

(۱) تارخ قندهاری ۰۲۲۳ (۲) اساً ۲۳۲ (۲) ایضاً )۲۳ -

تارئخ قندهاری 13

از عبارات الا مستفاد میشود کر مولف در عشیت امور ملی نیز چندان رتبی داشت که بران او را مرسامان خوده و اکبرشاه به منصب دیوای سرکار پنجاب سرافراز ساخته بود - و پیداست که این هر دو منصب را دران عبد می توان باعث افتنخار برهمگنان پنداشت - ن ام دانستیی است که پس از مرك یی اخیر, بر قندهاری چه رفت؛ و او بکدام امیری پیوست» و چه کار اشتفال میداشته است - مگر تا وقی که اجزاء دیگر کتاب در دسترس نباشده نمی توان یی به حتیقت این امور برد - جوز نار قندهاری خطوطةٌ تارخ قندهاری که میدارم» مشتمل براحوال حکرمت اکر شاه تیموری ی باشد؛ و حسب تصرخ دیياچه به «مقطع» موسوم است - و از قول موه خن راز مطلع به مقطع رساندم میتوان یقین کرد 5 کتاب به مطلم و مقطع منقسم بود - چوت تذکرة نفاس

که مقطع ازین نام خوشتر نباشد

الاثر یی از ماخذ قندماری است, و آن را مولفش" هر مطلی و بیست و هشت یت و مقطی ترتیب داد» ازین گمان ی برم که قندهاری هم بر اثرش رفته» تارخش را پر مطلمی و چند یت و مقطعی مرب کرده ود -

آت مطلع و چند. شتا( کسان ما درست است) حاوی بر تارغ تاجن ماهر فا وآند‌های عگرااشی یوت داي باود اطلاای. :مزیته ور :ها تست ابا از وله نجان ها در کتاب حاضر و یز در تارخ فرشته و ماثر دحبمی دیده می شوده پیداست کر کتاب حاضر يك تارض

(۱) مولف نفائس الثر میر علاء الدوله ين مير یی ین میر عبداللطیف من مير قتلب الدرن حیدر

سیفی قزوینی متخلص به کامی است که در سنه ۸٩۸۲‏ (۱۵۷4-۵ع) وفات یافته -

۱۰ دساچه مصحح

عام هند بوده - " ". مقطع که عبارت از بخش حاضر است, بقول موف پنیادش پر مقدهة و مقصدی و اعد نهاده» و مقدمه را برای ذکر احوال اکرشاه قرار داده [. شد - بدختانه هر دو سخه که در دست دارم مقصد و خاقه را ندارد ازین جبت نی توا دریافت که مولف دران مقصد و خامه چه وع مطالب را شرح داده بود -

نام کتاب | تاریخ کامل قتدماری چه نام داشت ؟ از نسخة کیمبرج مت[ که مولف آت را به «مظفر نامه» موسوم کردم چنائیه مگوید : " «وقع و الّاس آاست که سخن شناسان ایام و مشیان عطارد کتابی میا فرجام و مطالمان ان مظفر نامه خصوصاً جلة الك هندوستات و ِ دستور جبانان سیف الدین مظفرحات که عوجب التفات شریفش این کتاب شالف ی پوندده خلت انصاف عخشد. عوهاً ارکان دولت و ییات خسرو بزم اسفندیار رزم این کلیات صدق پوند را محسن تصدیق مقابله بماینده درن وصانی گواهی دریغ ۳9

ازن یا واضح می‌گردد که (۱) مواف تاریخ مذکور را عوجب التفات شریف ظفرخات تالیف کرده» و ازن رو (۲) ناش را برنام آن وزیر نیکوتدبیر «مظفر نامه» گذاشته آ غالا بمد وفات مظفرخان مولف خواست که بدربار اکری آقرب جوید, و ان تالف را ذریع آن تترب قرار بدهد - ازین جبت بای «مظفر نامه» (۱) تارخ قندهاری ۲۵۱ - و نیز رگ به ۲۵۵ - (۲) چنانچه در نسخهٌ مذکوره هرجا که برای شاه کبات

, دعائیه نوشته" بالاتصال مطافرخان را بالفاظ «وزیر مظفر زشان» شامل دعای خود کرده است - رك به

٩۱۰/۷۱ ۲۳/۹ ۲۹۲۰۵ ۱۰ ۱۵ ۱۵/۵ ۱۷/۵۲ ۱۳۸۱۹۱۸/۱۱ ۳/۷ ۲۱۹/۲ صفحات‎

- ۱۸/۲۸۹ 2 ۱۳/۲۰۱/۹۲۱ ۲

تاریخ قندهاری

تا نفرم را به «تاریخ اکری» موسوم کرد - نماوندی در مقامات مذکورة ی تارخخ قندهاری را بنام «تادیخ اکری» باد کرده نب

)۱( ولا" در ذکر میرزا جبانشاه ی‌گوید : «عارف مد قندهاری در تاریخ اکری آورده الغ» -

(۲) ثاناً در ذیل احوال سلطات مود میرزا و پسرانش می ویسد: دو عارف مد قندهاری.... که مولف تاریخ اکبری است الخ» - (۳) باد سوم در ذکر سب بان گفته: «ممد عارف قندهاری .... د اکری که پنام نای خلفةٌ آلپی نوشتهء آورده الخ» - (ع) جای چپارم در همان ذکر نوشته : «آچه در تاریخ اکری که

تادیخ

رقزده کلك عجد عارف تندهاری میرسامان. خانخانان مرحوم بود الخ» - ازن بی توان قاس کرد که نسخهٌ که نماوندی در دست داشت, موسوم به تاریخ اکری بوده - ُ ار کسی بگوید که نباوندی ان الفاظ را بطور عم + اد تکرده این قرینه که در همین کتاب دو جا ا کر نام اوالفضل راهم «تاریخ | کری» گفته ما یی گرم که نهاوندی جائی میگوید که «نادیخ اکری که بنام نای خلفة آلبی وشته» - و نظر برین افاظ ی توان گفت که قدهاری کتابش را بامعی موسوم کرده که بامم پادداه تعلق مداشته و آن مجز «تاریخ اکری» دیگر نمی تواند شد - ایغ تالف | عکری نیست که تاریخ آغاز و اتمام کتاب را چنانک وده: پان کرده شود؛ زرا که دباچه و خامة کتاب که عون حامل ان

چنین مطالب ی باشد» ضانم گشته - اما نظر بواقعای که در شش حاضر

(۱) مآثر ری ۳۸/۱ د ٩۲‏ د 2۱/۲ ۸ -

ماخذ قندهاری ۱ این

۱۷

دیاچة صحخ م ذکور شده. ی توان گفت که

(۱) ان تارنخ پس از مراجعت میرزا مد حکم بکاپل کٌ در ماه صفر سنه ۵۹۸۸ (۱۵۸۰ع) واقع شده. باجام رسید-

(۲) و بقرينة تبدیل کردن نام کتاب از «مظفر نامه» به «تارخ اکبری» مستفاد ی شود که مولف آت. را بعد فوت مظفرخان تربی در دیع الاول سنه ۵۹۸۸ (۱۵۸۰ع) ام کرد -

(۳) و چون درن کتاب. شکست میرزا مد کم بر دست شاهزاده شاه اد که در جادی الاخره سته ۵۹۸۹ (۱0۸۱ع) واقع شده. مذکور است, لپذا باید کتاب بمد ازین تارعخ بانجام رسیده باشد"-

(:) و چرن مولف عبدالرحم خانخانان را دو جا باد کرده: اولا در ذکر شرادت بدرش بیرم‌خان" بنام «مجد رحم». و بار دیگر در فش قح کجرات" بلقبش «نواب مرزا خان». ازين می دانیم که تا آن وقت عبد ارحیم خطاب خانخانان را نائل نشده ود - مطابق نماوندی" عطای خطاب خانخانان جلدوی خدمانی و در فتح گجرات در محرم سنه ۵٩٩۲‏ (۱۵۸۶ع) از عدالرحم سرزده - لپذا باید این کتاب پیش از سال ۵۹۵۲ (۱۵۸4ع) نامام رسیده باشد - م‌ قران کفت که قدهازی, در کرد آورردنق وقائع بادشاحان و ام‌ای پیشین از کدام کتب مطالب را رچیده - اما چنانک خودش چند جا در متن کتاب. و محشیان در حواشی خود. ان طرف اشاره کرده, در مخش حاضر از مقطع نمائی الا ثر نه تنبا اخذ ءطالب بلکه اقتب‌اس عبارات م ی کته کر تطون شاه ی‌خواهي کر دوسه عبارات قندهاری را مقایل عبارات مقطع تفاس پنویسیم, تا دعوای ما بي دلیل شمرده تشود-

(۱) تارخ قدماری ۰۲,۷ (۲) رك دیاچة مصحح ۲۲- (۲) تاریخ قندهاری 24 - (4) ایض ۱۷۸ - (ه) ماثر رحیی ۱۱۷/۲ د ۲:۱ -

تاریخ قتدهاری

تاریخ قندهاری (۱) بمد از استاع این فتح بندگان حضرت‌ناقانا کر بمزم سیرایذار فرموده" بدوات و اقال مندو رتتند- وآن مماکت راکّترن‌مااك هندست بفر قدوم رشك فردوس برین ساخته" بسعد از اندك اوقای العود احد کریان مجانب داراللافة آگره کٌ مستقر سر بر ساطت است» تبضت فرمودند -

و در همین سال حضرت خاقان اکر ی شال پدوات و اقبال جانب کره مالکپور برسم شکار حرکت تمودند - و عل‌تل‌خان کر حامٌ ولایت جونپور بود؟ بعزم (ساطبوسیءشرف شده" چند روز در خدمت و بندگی اقدام موده" او را رخصت مانب جونیور داده مراجعت مودند- ۷ سطر ۲۰ تا ۸ سطره) (۲) حطرت‌خاقان! کبرهمدلتگستر مضمو نو لک اقصاص حیاقرامنظور داشته‌ف ماناعل نشان تفا ذیافت که ادهم خان را به بالای قصر آدرده" از بالای قصر که در

وولتخانة قلمة آ گره‌داقع است؛ بزیرانداخته* جان‌بداد

و ناچه بد ‏ مصراع: فلك خندة زد که آن نیز شد و آ تش آن فته پآب معدات فرو نشسته - بیت چوبد کردی» مباش اعر ز آفات

که واجب شد طیعت را عکانات ۷۰ سطر ۱۲ ۷ ۲۰) (۳) دقت صبح از اما توجه فرموده" دراف راه پگمات آنک سپاه ظفر پناه ک از پیش رفته" در جالور خواهند بود" با چن_دی از خصوصات عنات عزیعت مانب جالور معطرف فرمودند - بقیة مپاه قریب بعصر در بگوان‌پور تزول کرده بودند که مات ساعت حضرت خاقات اکر بدولت رسیدند -

جانب آگره نبضت

فرمودند سال بمزم شکار مجانب کره ماتکیور حرکت مودند- عل قل خان در انجا بعح ملازمت رسید- چند روز در خدمت بود - چون‌حضرت اعل از انجا مراجمت فرمودند» او را مانب جونیور رخصت مودند (درق ۱۸۹ ب سطر ۱۸ تاورق ۱۹۰ الف سطرج) حضرت اعل بادشاه نظ رک یااثر داشت_فر مو دندکه عکافات آفب

ادهم خان را از 9 کلتند و آ تش فته را

پآب معدلت فرو نشانیدند - ییت

(ورق ۰ الف سطر آخر تا ۱۹۰ ب سطر )

ظفر اثقباه

رفته بودند

متوجه درگاه ی نیاز شده دعا خواندند؛ و

۹ بان میس

۱۷۸ سطر ه ۲ +)

(4) دقت صبح روز چمارثتبه ؛ شبرجادی‌الاول نة مذکوره بمسد از ادای ماز مرزا غیاث الدین علی آخوند را طلییده پرسیدند کر وجال ایب ام‌وز در کدام جانب است -

و دعای رجال القیب را از وی تعلم گرنته»

(درق ۲۰۹ سطر ه تا ۷

مذکور بعد

پثرائط مام عجا آوردند" و ار را جیا جیبا عنایت موده

پدست مبارك خود دوشانیدند ‏ بعد ازاتف سس بل رگا شده روی نیاز برزمین اخلاص نهاده

دعا فرمودند؛ وپس ازان سوار شده چرن بدو کروهی احدآباد رسیدنده

خان اعم را کر در احدآیاد بود" اخبار کردند که مکل شده برون آید ۱۷۹ سطر «۱ تاص ۱۸۰ سطر ۱)

کس فرستاده خان

سس (ورق ۰۹ ب سطره۱ ۲۱۰۱ الف‌سطر ۲۱)

٩‏ شاس تدخ تده| مقطع تاریخ قدهاری اگرچه در پرلوی اکرنامه و طقات

اکری وغیرهها کوچك بنظر م‌آند. اما دارای خصاص آینده میباشد :

(۱) قدهاری در آخر هر گفتار پمنوان «دعاء با «دعای حضرت پادشاه» جلاً چند ی ویسد ک در نسخةٌ کیمبرج اولا" «شتمل پر دعای برای بادشاه و مظفرخان هر دو بوده, و باز نام مظفرخان قلیزد شده است -

(۲) در حت عنوان «گفتار در بان (مضی از محاسن ذات هاون: ال سی فتره وشته. و در هر فقره خصلی از خصائل بادشاه را یاد کرده, و باز مفتخرانه می کوید که «ذقیر یی بضاعت برع ان فقرالست» ۳4)-

(۳) واقعات و جزئیای ثت کرده که در ماخذ دیگر یافت نمی شود - لا در ذکر بفاوت عل قلل خان می نویسد که | کر برای دفع این فتنه پنفس فیس روز سه شنبه ۲٩‏ شیر شوال - ازآب جون عبور مودند - سه روز دیگر

جبت آورون توعانة ش یه و جمع شدن عضی از سپاهیان توقف افتاد الخ -)٩۸‏

تاریخ قدهاری ش

یا در بان عبارت داراللانة آ گره می‌گود کٌ دو هزار استاد سنتگ تراش و دو هزار امتاد گلکار و چونه‌کار که دران عسارت قلعه کار مکردند» هر روز پای کار میآمدند الخ - ۵ع۱)

يا در سفر گجرات می‌کند که بر کنار دریای عمان ا کر غبارشان در ساغر هلال شان رته» آب عشرت در کشی و کشی در آب انداخته ال - ۱۱۱)

با در آخر بیان فتح کجرات می‌گوید که «اتفاقا درا روز از جانب فرتگان که به بندر دمن و سواحل دریای عبان متوطنند ابلچیان فرتگان آمده» چند ارابٌ شراب پرتگالی آورده بودند الخ- ۱۷۱)

پا در حکاحت ماصرة داد ذکر ی‌کند کر بعد چند روزی که قریب ماتکپور رسیدند. پشکال بوعی شد که ابر سراپردةٌ میاه در فضای عا علوی کشید ال - ۱۰۰)

با در بارهٌ ار می‌نویسد که حضرت خاقان ۱ کر از عید رخاف سنهٌ مذکرره در ده کردند - ۲۳۳)

با در بارة مقای که آنجا | کر را البام شده بوده ی‌گرید که «آن منزل را مک خرد موسوم گرداندند» - ۲۳۹)

يا در ان مراجمت مهد علیا از کابل ذکر ی‌کند 5 صیة میرزا مد حکم را جبت ازدواج واب شاهز ادةٌ عالیان مد سای میرزا ناهد فر‌وده

الخ - ۲4۵)

با دک القی میکند کر در دیع الاول سنه ۵٩۸۷‏ در فراش خانٌ حاصه .

دار ثلافة فتحور افتاده و تا يك کرور تغمیناً اسباب - بسوخت الخ - (اص ۲45

معپذا عبارتش چنان نصیح و عربووط نیست که در طبقات وغیره می تیم

۷1 دیاچة ممیح

ز: کر اشعاری که بظاهر بعال از شود قندهاری است» بسیار ساده و

عامیانه بنظر ی آند ۰

لوط کیبمت | اه کبرج ک علاء‌تش در حواشی کتاب حاضر «عك» قرار

داده شد. دارای عبارانی است ک بظن قوی خط خود مولف است؛ و ازین ‏

" جت خیل گران ارز بشار میرود - اما نه تها مقصد و خائه را ندارده بلک

بر گفتار ۲ از مقدمه عام روک ات

متن این نسخه مخط نسخ خوش؛ و عبارات مبدله بت استعلیق عادی که تا عهد اکر رواج داشته, وشته شده - مر‌کیش میاه و عناون شنگرفی است - عدد اوراقش ۱ه و شار سطور ۲۵ است - طول و عرض کتاب ۸۰۱۸ < ۶ و طول و عرض حصهٌ مکتونی ۷۱6 سنی مر می باشد - ترتیب اوراقش نادرست» و چندین اوراق ل تشد اضعا دق قدوی کرخورده و آرسیده بنظر می‌آند -

متن این سخه غلطبای خطی خطی راداراست که از مثل ممد عارف قندهاری مستیعد ی اند آزین رو ی‌توان‌گفت که مولف تصحیحش کا ینبفی نبرداخته است -:

ختاو طه را دهد | نسخة رامپور که در حوا شی به علامت «عر» مذکور شده» اگرچه

از سخه سابق کامابراست, اما این هم نه فتط متصد و خاعه بلکء مقدمث کامل

را مم دارا تیست -

من این نسخه هم بهمان خط ستعلیق عادی که بالا مذ کور شده» بر کاغذ بادای رگ نوشته شده. و دارای جداول طلائی ولاجوردی است- مکش مل «عك» میاه و عناوین شنجرقی است ‏ حوضة کتاب جدید و هبرنگ کاغذ متن است - ورق اول و ورق هفتادم ضالع گشته و رجای شان دو ورق ساده منضم است - مداد اوراقش ۱۱۷ و عدد سطور ی باشد - طول و

تاریخ قندهاری ۳۲

عرض کتاب ٩۱۱۵۰۳۲‏ و طرل و عرض حصٌ مکتوی ۷۱۸۷۰۱ سنی‌متر هست - در | کش صفحات علامت مقوط عبارت موجود است؛ اما عبارت ساقطه با حاشيهٌ اصل از بین رفته است - کرخورده و آرسیده هم هست - چون عبارت ان اسخه با عبارت مرءه «عك» مطابقت دارد. می توان کیان کرد که از «عك» منقول شده است - و چون در ورق ۱۰۷ الف عبارف بوده که مد بکزلك برداشته شده و حالا ناخواناست و معلومست که حق ان کار مجز مولف دیگری ندارد, لپذا می توان یقین کرد که این هم نسخة مولف ای انا ای نان حاض راداو( مس از روبا وجود عان خط رمیمات سخة سابق مانا ست» نمی توان گفت که مخط خود مولف است - پارة از تارخ قندهادی . | مت‌اسفانه گفته میشود که دو ورق از کتاب حاضر که علافه خر کتاب داشت. و در «عر» بر جا نوده. از راه سپو از نظر مصححین مانده, و ازين رو نه رمقامات وضاحت طلب آن حواشی نگاشته شده. و ه در طاعت آمده - چون این جانب بعد طبع کتاب بر آن مطلع شده ناچار آن را در آخر مقدمه جا میدمم يقین میدارم که در طبع دوم اين اوراق در جای معبود خود چاپ خواهد رسید - ازینجا عبارت قندهاری آغاز میشود : «و بارخ ۲ شپر جمادی الاول سنة مذکوره" میرزا وسف خات و نورگ غان و گوجرخان و کور مانسنگ" که راولی لشکر فیروزی اثر مقرر بود.

(۱) نی سنة همه هجری کر با ؛ جون سال 2۱6۸۱ تطابق دار -‏ (۲) یمن کنور ( و بس راجه ) مان ستگهه بن راجه بگوان (بهگوان) دای رن راجه بپارا مل کپراهه زمیندار یر که از اعاظم ام‌ای | کرشاهی و جهاتگیری بوده" و در دک (ممر م9 سال در سنه ۸۱۰۲۴ فوت شد - متمبش ۷ هزاری بوده -

رك به تارخ محدی والة جمانگیرنامه" ما ثر جبالگیری" طبقات اکبری؛ و صبح صادق -

۳۳

دیآ مسج

.از آب نلاب بکشتی گذشته" موجه پشاور" شدند" - مجرد گذشتن ام‌ای

منقلا و قبل از رسیدن چتر ظفرییکر گاشتگانی میرزا مجد حکم قلعهٌ شاور بلك کرتلبای و گنای و جلال‌آناد" را گذاشته گرخته رفنند - حضرت خاقان اکر به بنای قلم در کنار آب نلاب ح فرمودند. و جبت مصا و اجور آن از سرکار خزانهٌ عاه مبلغی معین فرمان صادر شد که تحویل ایند - و صاحب اهیای آن قلمه را کر انك بنارس" نام شده. خواجه مس الدن‌جد خوافی" ک درن ولا از جانب بکاله و ار آمده بود و شرف

پایبوسی معزز گردده» مفوض مودند حک یز صادر عد 5 کروریان سرگاز خالصه درخور پرگنات 1 ده ایشان است, غله و دائه باردوی معیی فرستند (۱) بقول فرشته ۲۵/۲ «از سیب طنیان آب چرن بتن جسر میسر نه شد" پادشاه مع شاهزاده و

لشکر یکشی از یلاب گذشت» - ۰ (۲) شهری مشبور که حالا شامل معلکت پاکتات منرین می

باشد -‏ (۲) رك به ماثر رحمی ۸۷۹/۱ (») شبر معردف اففانستان که میات ثادر

د کایل بر مسافت ٩۱‏ میل از پشاور واقع است - (امپیریل گزیتیر آف اندیا/۷0) - (۵) مات بنارس»

پقرل طبقات ۳۵۹/۲ و به تبیتش نهاوندی در ما رحیمی ۸۷۹/۲ و _بدایری ۳۹۲/۲ در ماه رییع اثانی سال مذکور کنار آب نبلاب که به سند سا گر مشمور است" قلمة عالل بنا فرموده" به اتك بنارس موسوم ساختنده - و بقول اکرنامه ۴ و درج النفالس ۷ اف زر مد غات در اقباشامه ۲ ب ۱۵۰ خورداد بمد از گذشتن ده جر د دد گهری پدست مقدس بنیاد نهاده بدان نام اختصاص دادند - چن‌انچه در اقصای مشرقی مالك قامه ایست نام آن کتك بنارس" و بمیدة اهتیام خواجه شمس البین خاش که درین نزدیی از پنگله آمده برد" قرار گرفت» - و فرشته ۲۹۵/۲ می گرید ک «چون از تیلاب بگذشت؟ جمت ضبط آن حدود باختن تلم از کچ و ستک امس فرموده به اتك موسوم گردانید» چرا که در مذهب کفار منع است که از نیلاب عور کنند - و اتك نیز در افت هند بمنی منم است» - (۰) در طبقات ۵۳/۲؛ گفته که «الان عنصب دیوای سرفراز است - بدیانت و شجاعت و کاردانی اشتهار دارده + و در تارخ ممدی حت وفیات سال ۱۰۰۸ (حوالةً منتخب اتوارخ حسن یک خاک و اک نامه و اقاللامة جالگیری و صبح صادق و تذکرة گناهی تحت سنه ۱..۹) نوشته کر مشواجه شمس لین مد خوانی از وزرای اکر پادشاه" در دیراتی لاهور فوت شد در اداخر ذی الجة اين سا یا اوائل محرم سال آینده» _

۲

که خرراك فبلان و قضم اسان و" سرعلف شنران خاصه شود -

و بیگان حضرت خانان اکر و شاهزاد‌ای عالیان میرزا شیخو و میرزا م‌اری بتاریشخ بازدم شبر جمادی الاخر سن مذکوره از دربای سند دوات و اقبال تبور فرمودد - و حضرت خاقان اکر لصرت قرین بتعیة اه جلادت آین پرداخته» میرزا شاه مراد اقب پهاری جیو را نقلای لشکر فیروذی ار ساخته, با ام‌اثی که قبل ازین از آب نلاب عبور . موده ودد. مین فرمودند - و ممد قلیچ خان را نبز با جممی از خوانین و اما و یک جوانان

۳

۳ ۳ فرستادند که در زکاب ظفر انتساب شاهزاده بوده. متوجه کاپل شوند - یت

روان گشت شاه‌زادةُ ماه چبر چر خورشید بر اوج چارم سپیر مك گنفت در موکیش دورباش ز گرد سپاهش فلك عطر پاش

و شاهزادة عالیان | خوانین و اس‌ای مذکوره بتاریغ ۱5 شیر مذکوره جلال‌آباد را مخ سرادقات جلال گردانیدند - و بندگان حضرت خاقان ا کر بز از عقب کرچ فرموده, بارش شهر مذکود جلالآباد را از فر تزول رشك ارم ذات الماد گردانیدند -

رای عالك آرای خافان ۱ کر کشور کشای جبة بسضی از .صا علکت چنان اقتضا کرد ترة العین سلطنت میرزا پهاری جیو ا امر‌ای مذکوره از جلالآباد شا ان شوند؛ و قرل وجود میرزا مین باشد؛ و فلج مد خان یز در قوال جای سازده و هراول کور مااسننگ و سید بوسف خان برالغاد و نورنگ خان جراثغار اشند - و حضرت خافان ا کبر شاهزادة عالیان میرزا ششو یو را گذاشته" و محد سمید خان و راجه بگوانداس نزد آن قرة العین (۱) مان دم شهر جادی الاخره بقول پدایوتی ۲۹۰/۲" و نهادندی ۸۷۹/۲" و طبقات ۳۰۰/۲ «پانزدهم

جادی اانی» - (۲) رك به طبقات ۳۹۰/۲ و بدایوتی ۲۹۳/۲" د مآثر رحیبی ۸۷۹/۱ (۲) رك

به اکرنامه ۳۵۹۲ و طبقات ۳۹۱/۲ و فرشته ۲۵۵/۲ و اقبالنامة معتمد خانی ۲٩۷‏ ب -

. ساطنت گذاشته» خود بنفس فیس یز متوجه شدنظ» و آهستگی و تهتگن عارم مدب چون " شترگردن ک بانزده کروهی کابل است؟ رسدند» روز دیگر کوج کرده میخواستند که از شترگردن و از نکسا بیرون آیند - فریدون جمعی

از جوانان مقرری میرزا مد کم را با قریب هفتصد لفرژ

سفن مود که در محل

رآدت افواج قاهره از پچ و خم راه شترگردن خود را باردری ظفر قرین زننده و دست‌,ردی ایند - چون افواج قاهره از بعضی تسکتای گذشتند» فرصت غلیمت دانسته, آجماعت خود را باردوی حطرت شاهزادة عالیان زده» غنیمت بسیار بدر بردند"- فریدون زد مزا مد حکم رفته ترغیب آمدن نمود کر

مره العین سلطنت جرال باید 3 صیح دوم ق ۳

شهر رجب سمنةً مذکوره که آتاب ورای طلوع کرد, و جهان را پنور خود منور ساخت, میرزا ممد؟ کم افواج راست کرده از برون شترگردت درامد. و فریدون را منقلای خود ساخته نگ پیش آمدند - چون اندك تفرقه و راشای بعضی اشکریان از تاراج ر الاب راقع شده ود صف آرائی نشده, و اما هنوز ما و مقام خود رفته بودند ک میرزا مد حکم با لشکر خود ظاهر شده - درن انا سید حامد خاری و عضی از یکبای را پیش رو ساخته کور مالسنگ منزاة قول شاهزاده

در

عالیان ایستاده» نورتگیتان و ؟ جرخان برالغار شده. و مخصوص خان *

(۱) رك به فرشته ۲۹۰/۲ که ازین حا اقباس کرده است - د «شتر گردن» دره ایست در افنانستان که وادی قرم و وادی لوگر را تقسم می کند - و جای بسیار اهم است زیرا که راهی که بکایل میردد ازرن دره می گزرد - رجوع کنید به امپیر رل گزیتیر آف اندیا ۰۲۰/۱۲ - (۲) اصل دردیده ‏ و رك به طبقات ۲٩۱/۲‏ و اکرنامه ۲۹۳/۳ د بدایوتی ۲۲۹۸/۲ و ما ار رحیی ۸۸۰/۱" و اقبالشامه ۲٩۸‏ تب - ۳ «صبح ددم شهر رجب» در اکرنامه ۲۹۵/۳ و اقبالنام» ۲۵۹ اف مچهارشنبه غرة رجب» - (؛) اضانه از مصحح - (ه) «خصوص خان» بقرل طبقات ۱:۷/۲ «برادر سعید خان است» و در سالك ام‌ای دو هزار و پانصدی انتظام دارده - و او بقول | کرنامه ۸۳۲/۳ تا سا ۱۰۱۳ بقید حیات بووه -

نیز رك به ما ثرالام۱ ۲۲6/۲ که می گوید: «در ادائل عمد جنت مکانی زنده بوده -

۲۵ دساچهة مصحح

قندهاری ۳۹

جرانفیار! چای گرفت» و حضرت شاهزاده عالیان و تلج#دخات و سید بوسف‌خاتف و جمی از خوانین نوز در اردو بودند 6 جنگ واقع تاج فریدون که منقلای لشکر مخااف ود پیش آمده با جسی دست به تیا و کان و ششیر پردند - و آزین جانب شامی یک" ولد کوچك تبل‌خان دنشی و خواجه مد رفیع رستاق* و سرمدی ببارلو" و صجزی عرب" و قح دولت" ولد حسین قلی افشار ا چندی از یکبا تاخته - قح دولت" مذکور دران جنگ با یک از یکبا کشته شد - درن شا مزا مد حکم از عقب تثسته برآمده بقول مقادتف شد - زنورکیای که در بالای فبلان کره پیکر بوده هه را آ تش داده صدای مرک در عا می‌انداشت, و از سرش )٩(‏ کانون درون بزدلان را سوخته: بوفود دود بفضای سپیر کبود زمین و زباری را تاريك سداخت - زبورك اول از پیش دست راست میرزا مد حکیم گذشته. و زنبورك دیگر از دست چپ کذشته. زنبورك سیم بر سینة یی از جوانان که نزد میرزا مد خکیم بود بخورده کر از پشت او برآمده» بر سکس دیگر دسیده و .از پای دز .افتادند - درین حین کور مانشنگ و نورننگ خان" افواج فلان را بر صف یرذا تسد